سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حوران

 

باده ها درخون کنم برسرپیمان دوست

دلق زاهد، برکنم از تن ایمان دوست

 

تا که ازگرداب غم سوی ساحل ها شوم

کاروان، منزل برم از ره پنهان دوست

 

چون که دربستان جان، باغ هستی یافتم

خوشه ها گلچین کنم ازلب خندان دوست

 

تا که دردستان او چرخش پیمانه هاست

دیده ها پرخون کنم ازرگ بی جان دوست

 

 گل بچینم تا سحرازلب دامان او

گربدوزم دیده را برتن عریان دوست

 

چون که درهستی دل پستی تن بافتم

جام هستی بشکنم بر درِ ایوان دوست


 

"تا که آتش روشن است درتنورجان او"

سینه ها آتش زنم دردل سوزان دوست

 

"نامه زلفان او خوشتر ازاینها نویس

تا حکایتها کنند مثنوی خوانان دوست"

 

 

 

حوران

 

 

 


ارسال شده در توسط حوران